مهربانی را وقتی دیدم که کودکی می خواست آب شور دریا را با آبنبات کوچکش شیرین کند.
زندگی قصه مرد یخ فروشی است که از او پرسیدند : فروختی ؟ گفت : نخریدند تمام شد.
چقدر عجیبه : تا وقتی مریض نباشی کسی برات گل نمیاره تا فریاد نزنی کسی به سویت باز نمیگرده تا گریه نکنی کسی نوازشت نمیکنه تا قصد رفتن نکنی کسی به دیدنت نمیاد و تا وقتی که نمیری کسی تو رو نمیبخشه
مانده ام در کوچه های بی کسی
سنگ قبرم را نمیسازد کسی
مردم و خاکسترم را باد برد
بهترین یارم مرا از یاد برد