دوستان وقت گل آن به که به عشرت کوشیم |
| سخن اهل دل است این و به جان بنیوشیم |
نیست در کس کرم و وقت طرب میگذرد |
| چاره آن است که سجاده به می بفروشیم |
خوش هواییست فرح بخش خدایا بفرست |
| نازنینی که به رویش می گلگون نوشیم |
ارغنون ساز فلک رهزن اهل هنر است |
| چون از این غصه ننالیم و چرا نخروشیم |
گل به جوش آمد و از می نزدیمش آبی |
| لاجرم ز آتش حرمان و هوس میجوشیم |
میکشیم از قدح لاله شرابی موهوم |
| چشم بد دور که بی مطرب و می مدهوشیم |
حافظ این حال عجب با که توان گفت که ما |
| بلبلانیم که در موسم گل خاموشیم |
اینم غزل شبِ ... (۲۴/۵/۱۳۸۷)