زندگی!

آتش افتاد به باغ
خشک و تر باهم سوخت
من خودم می دیدم
بعضی از آدم ها ، مثل همه می گفتند
زندگی خواستن و داشتن است
لیک دیدم همه
زندگی ساختن و سوختن است
لب خود دوختن است
نا شکیبا شدن از خاطره های شیرین
که گذشتند همه
باز نمی گردد هیچ
زندگی باختن است
به کجا خواهی رفت چه کسی می گوید؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد