جاده مسبب اولین دوری!
رو تنِ زخمیِ جاده کی غمِ رفتنُ ساخته؟
کی تو غربتِ جدایی خوابِ خورشیدُ شکسته؟
کی تو شهرِ عشقُ رویا شعرِ نفرینُ نوشته؟
کی برای منِ تنها طعمِ غم رو جا گذاشته؟
کی تو اوجِ قصه هاش منُ بی صدا گذاشت؟
میون پرنده ها تو اطاقم پا گذاشت؟
برای تنهای خسته بگین آسمون بباره
زیرِ پای پاک بارون یه کسی دل می سپاره
تن زخمی زیر بارون دیگه مرحمی نداره
رو تنِ زخمیِ جاده کی دیگه پاشو میذاره؟
دیوانه پرسید :
عشق چیست ؟!
عاقل جواب داد :
دیوانگی ...
و دیوانه بی تفاوت به راه خود ادامه داد!
غم انگیزترین چیزی که دیدم دارکوبی بود روی درختی مصنوعی!
نگاهی به من کرد و گفت:
رفیق! دیگر درخت ها هم آن درختان قدیمی نیستند!
توی یکی از این هزار شب وقتی سرت رو بلند می کنی می بینی بین میلیونه ستاره یکی از اون ستاره های خیلی قشنگ و فروزان نظرت رو به به خودش جلب می کنه.
بعد از اون شب هر شب سرت رو بلند می کنی و اون ستاره رو اونقدر تماشا می کنی تا بالاخره به خواب می ری!
اگر من مردم:
مرا در تابوت سیاهی بگذارید تا همگان بدانند سیاهی روزگار را چشیده ام
چشمانم را باز گذاریدتا همگان بدانند چشم به راه او هستم
دستانم را باز گذارید که همگان بدانند به آرزویم نرسیده ام
تکه یخی برروی قبرم بگذارید تا با اولین اشعه خورشید آب شود و بجای محبوبم بر سر قبرم گریه کند . . .
مضرات امتحانات :
افزایش بار علمی به طور نا خواسته !
کمبود شدید خواب و کاهش زمان لالا از هفت ساعت به هفت دقیقه !
رواج فرهنگ غلط پاچه خاری ! برای معلمان !
افزایش خشونت علیه حیوانات (خر زنی !!!)
چپ و چول شدن چشمها بر اثر روش های غلط تقلبی !
سردرد حاصل از تمرکز شدید برای یافتن راههای مدرن تقلب!
دستم بوی گل می داد
مرا به جرم چیدن گل محکوم کردند!
اما هیچکس فکر نکرد که شاید من گلی کاشته باشم!
آه امشب بوی باران تازه است
التماس گریه بی اندازه است
تازگیها شب برایم آشناست
من و شب هستیم ، غم هم پیش ماست
مینویسم گاه زیبا،گاه زشت
مانده ام در لابلای سرنوشت
روز از گنجایش غم خالی است
شب برای گریه هایم عالی است