- غمگینی؟
* نه.
ـ مطمئنی؟
* نه!
- چرا گریه می کنی؟
* دوستام منو دوست ندارن.
- چرا؟
* چون قشنگ نیستم!
- قبلا اینو به تو گفتن؟
* نه.
- ولی تو قشنگ ترین دختری هستی که من تا حالا دیدم.
* راست می گی؟
- از ته قلبم.
دخترک بلند شد پیرمرد رو بوسید و به طرف دوستاش دوید، شاد شاد.
چند دقیقه بعد پیرمرد اشک هاشو پاک کرد، کیفش رو باز کرد و برای رفتن...
عصای سفیدش رو بیرون آورد!
سیه چشمی به کار عشق استاد
به من درس وفا و عشق می داد
مرا از یاد برد آخر
ولی من در غیابش عالمی را بردم از یاد
اشکی که خشک می شود
لبخندی که محو می شود
یادی که می ماند و فراموش نمی شود!
آتش افتاد به باغ
خشک و تر باهم سوخت
من خودم می دیدم
بعضی از آدم ها ، مثل همه می گفتند
زندگی خواستن و داشتن است
لیک دیدم همه
زندگی ساختن و سوختن است
لب خود دوختن است
نا شکیبا شدن از خاطره های شیرین
که گذشتند همه
باز نمی گردد هیچ
زندگی باختن است
به کجا خواهی رفت چه کسی می گوید؟
یک نفر....
یک جایی...
تمام رویاهایش به لبخند توست و زمانی که به تو فکر می کنه احساس می کنه که زندگی واقعآ با ارزشه
پس هرگاه احساس تنهایی کردی این حقیقت رو به خاطر داشته باش:
یک نفر ...
یک جایی...
در حال فکر کردن به توست!
اونم منم
گر چه راهیست پر از بیم ز ما تا بر دوست
رفتن آسان بود ار واقف منزل باشی
به امید تو تنهام نذار خدا
من نگویم که کنون با که نشین و چه بنوش
که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی
چه قشنگ!
کاش منم می تونستم ساکت باشم ولی این دل آروم نمیشه!
میگویمت دوستت دارم ، میگوئی من هم!
میگویمت میخواهمت ، میگوئی من هم!
نگاهت که میکنم خالی میشوم از دنیا...از خودم!
زمان گم میشود در من...در ما...من هم!
لبهایت را که دارم چیزی نمیخواهم از خدا...
چرا!
راستی...خدایا چرا زمان هیچگاه نمی ایستد؟
روبرویم که نشستی میبینمت اما نیستم...
میشنومت اما نیستم...
هستم اما نیستم!
چقدر یک نفر میتواند از نبودنش شاد باشد؟؟؟
به زور لبخند نزن!
گاهی وقتا باید تا نهایت آرامش گریست!
آنگاه تبسمت زیبا تر از رنگین کمان بعد از باران خواهد شد!