گل من باش یارا!
خار با من.
رخ از تو
دولت دیدار با من.
تو مهری من زمین بی قرار
به دورت ((گردش بسیار)) با من.
شمار بوسه را از کام من خواه
لب شیرین زتو
مقدار با من.
تو در خواب گران آسوده تا صبح
به شب ها دیدهء بیدار با من.
لبم در بوسه بازی با لبت گفت:
خموشی از تو و گفتار با من!
دیگه بسه دیگه بسه انتظار
ابر رحمت به سر دنیا ببار
شب تار شب تار شب تار
آسمون!یارمو بردار و بیار
روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد
و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت.
روزی که کمترین سرود بوسه است
و هر انسان
برای هر انسان
برادریست.
روزی که دیگر درهای خانه شان را نمی بندند
قفل افسانه ایست
و قلب برای زندگی بس است.
روزی که معنای هر سخن دوست داشتن است
تا تو به خاطر آخرین حرف دنبال سخن نگردی.
روزی که آهنگ هر حرف زندگیست
تا من به خاطر آخرین شعر رنج جستجوی قافیه نبرم.
روزی که هر لب ترانه ایست
تا کمترین سرود بوسه باشد.
روزی که تو بیایی؛ برای همیشه بیایی
و مهربانی با زیبایی یکسان شود؛
روزی که ما دوباره برای کبوترهایمان دانه بریزیم...
.....................................
ومن آن روز را انتظار می کشم
حتی روزی
که دیگر
نباشم.
نازنینم چه دعایی بهتر از این:
در سال جدید
خنده هایت از ته دل
گریه هایت از سر شوق
نبود هیچ غروبت غمگین
بار خدایا از عشق امروزمان قدری هم برای فرداهایمان کنار بگذار
باشدآن زمان که ثانیه ها از پس هم گذشتند و ما را دلسرد کردند
به یاد آوریم که روزی....
عاشق بوده ایم
آمین
سال نو مبارک
تو دریایی و من موجی اسیرم
که می خواهم در آغوشت بمیرم
بیا دریای من آغوش بر کش
نمی خواهم جدا از تو بمیرم