امروز که تو با مرد دیگری هستی من هم مرد دیگری شده ام. تنها فرق من با او این است که تو در من گذشتهء خودت را می بینی و در او آینده ات را.
هشت سال بعد تو زن دیگری خواهی شد که در مرد دیگری نیز گذشته ات را خواهی دید. آنروز می بینی که من و تو و تمام آدمهای دیگر همه یکی هستیم، و عشق توهمِ انتخابِ یکی است برای تجسم آنچه که دوست داریم. آنروز بیا و کنارم بنشین تا با هم گذشته ها را مرور کنیم. کمی می خندیم، اشک می ریزیم، و به چینهای صورتِ دیگری نگاه می کنیم، تا در آنها شبهایی را که به هم فکر می کردیم بشماریم.
سلام خسته نباشین وبلاگ قشنگی دارین به من هم سری بزنید خوشحال میشم موفق باشید یا علی خداحافظ.