وقتی...!

وقتی شادی آروم بخند تا غم بیدار نشه

وقتی هم ناراحتی آروم گریه کن تا شادی نا امید نشه!

وای ز دردی که درمان ندارد

فتاده ام به راهی که پایان ندارد

سرنوشت!

 چه سرنوشت شومی !

 حرف هایی که قرار بود


 به هم بزنیم

 از یاد برده ایم


 و گل ها


 در دست هایمان خشکیده اند!

مرحم!

همیشگی های خسته را چشمانت مرحمیست!

البته اگه دیگران بذارن

قانون انطباق!

دلم نمی خواست اما راسته!:

در درس زیست شناسی قانون انطباق در برابر تغییر را می خوانیم.
"اگه یه ساس سبز رنگ در یک زمین زراعی قهوه ای زندگی کند و رنگ پوستش را تغییر ندهد، محکوم به فناست."
ساس می تونه جنگ و دعوا راه بندازه: " زمین زراعی باید سبز باشه؛ همیشه سبز
بوده …."
نتیجه این بحث و جدل اینه که بزودی اثری از ساس در مزرعه باقی نمی مونه.
قانون بی رحمانه و قاطعی یه: " تغییر کن یا بمیر."
افسوس معلم های زیست شناسی به شاگردان نمی گن که: " بچه ها این درس زندگی هم هست؛ انعطاف پذیر باشین."


کتاب: آخرین راز شاد زیستن
(Follow your heart: Finding a purpose in your life and world)
نویسنده: اندرو متیوس
(Matthews Andrew)

ناچار!

زادن همه آغاز پذیــــــــــرایی مرگ است

بیـــــــــهوده زبان از پی انـــــکار گشــودم



این زادن و این مرگ چه دشوار و چه آسان

من دیــــــده بدین هر دوبه ناچــــار گشـــودم

 

سیمین بهبهانی

 

جاده!

جاده مسبب اولین دوری!

رو تنِ زخمیِ جاده کی غمِ رفتنُ ساخته؟

کی تو غربتِ جدایی خوابِ خورشیدُ شکسته؟

کی تو شهرِ عشقُ رویا شعرِ نفرینُ نوشته؟

کی برای منِ تنها طعمِ غم رو جا گذاشته؟

کی تو اوجِ قصه هاش منُ بی صدا گذاشت؟

میون پرنده ها تو اطاقم پا گذاشت؟

برای تنهای خسته بگین آسمون بباره

زیرِ پای پاک بارون یه کسی دل می سپاره

تن زخمی زیر بارون دیگه مرحمی نداره

رو تنِ زخمیِ جاده کی دیگه پاشو میذاره؟

دیوانه و عاقل!

 دیوانه پرسید :

عشق چیست ؟!

 عاقل جواب داد :

دیوانگی ...

 و دیوانه بی تفاوت به راه خود ادامه داد!

دارکوب!

 غم انگیزترین چیزی که دیدم دارکوبی بود روی درختی مصنوعی!

 نگاهی به من کرد و گفت:

رفیق! دیگر درخت ها هم آن درختان قدیمی نیستند!

زندگی!

گفتمش نقاش را از زندگی نقشی بکش

با قلم نقش حبابی بر لب دریا کشید