ابدیت!

بهار بود و تو بودی

 گل بود و تو بودی

 بهار رفت و تو رفتی

 خزان شد و نبودی

 و من، همچون برگی خشکیده در زیر پای عابران شتاب زده خرد شدم

 و باد، تکه های تنم را به دشتهای دور سپرد

 چقدر زودگذر بود روزهای خوب

 می دانم که با آمدن بهار تو دوباره باز خواهی گشت

 و اگر گذرت به دشتهای سر سبز افتاد سراغ مرا از لاله ها بگیر

 اما غمگین نشو اگر مرا نیافتی

 من در کنار کوهسار بلند با شقایقها دوباره روییده ام

 من همه جا با توام ای ابدیت

نظرات 1 + ارسال نظر
امین دوشنبه 12 دی 1384 ساعت 09:59 http://adad.blogsky.com

سلام دوست عزیز من لینک شما رو میزارم لطفا شما هم همین کار را بکنید .
از شعر هاتون هم خوشم اومد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد