دلم تنگ شده برای همه آنچه از دست دادم
چشمانم گریان است برای هر آنچه نداشتم
دستانم پروانه ای را می خواهند که هرگز پریدن را از یاد نبرد
و روحم شوق پرواز دارد همراه بادبادکی که در کوچه های کودکی از میان انگشتانم رها شد و به آسمان ها رفت تا هم بازی فرشته ها شود!
و خردمند شادمانه هم پیدا نمیکردی. ولی حالا که دود نداره نمیشه فهمید. غمو میگم. راستی چرا غصهی از دست رفتهها رو میخوری. به آیندهی آینده فکر کن.