آبشار!

به آبشار گفتم: توکیستی؟
گفت: اشک کوه!
گفتم: از چه می گرید کوه؟
گفت: از آنجا که به یاد شکم گرسنه طفلی می افتد و اندیشه پدری را به یاد می آورد که چگونه باید آن طفل را سیر کند قلب سنگی اش آزرده می شود و آنقدر می گرید تا آبشار شود.

نظرات 3 + ارسال نظر
آدینه بوک یکشنبه 10 اردیبهشت 1385 ساعت 23:10 http://www.adinehbook.com

بازاریابی اینترنتی ... هر کلیک 80 ریال ... به ما سر بزنید.

[ بدون نام ] سه‌شنبه 12 اردیبهشت 1385 ساعت 01:09 http://hal-be-hali.blogsky.com

خوب بود نظرت درباره تبادیل لینک چیه

منتظر چهارشنبه 27 اردیبهشت 1385 ساعت 10:34 http://www.sjoa.blogfa.com

سلام
به ما هم سر بزن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد