خاطره ها!

چه قدر از امروز دورم!

 

در گذرگاه زمان خیمه شب بازی دَهر


با همه تلخی و شیرینی خود می گذرد


عشقها می میرند، رنگها رنگ دگر می گیرند


و فقط خاطره هاست


که چه شیرین و چه تلخ دست نخورده بجا می ماند

نظرات 2 + ارسال نظر
مهدی جمعه 26 آبان 1385 ساعت 14:56 http://lovepaste.blogsky.com

سلام شعر اخریتان بسیارزیبا بود.به کلبه ادبی من هم سری بزنید شاد میشوم.

محمد پنج‌شنبه 2 آذر 1385 ساعت 18:57 http://WWW.ITB.CO.SR

سلام دوست عزیز از این آخری خیلی خوشم اومد
حال داشتی یه سری هم به ما بزن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد