-
دزدی!
پنجشنبه 18 بهمن 1386 21:45
وقتی که بچه بودم هر شب دعا میکردم که خدا یک دوچرخه به من بدهد. بعد فهمیدم که اینطوری فایده ندارد. پس یک دوچرخه دزدیدم و دعا کردم که خدا مرا ببخش!
-
پل!
جمعه 12 بهمن 1386 12:03
دختران روستا به شهر فکر می کنند! دختران شهر در آرزوی روستا می میرند! مردان کوچک به آسایش مردان بزرگ فکر می کنند! مردان بزرگ در آرزوی آرامش مردان کوچک می میرند! کدامین پل در کجای جهان شکسته است که هیچ کس به خانه اش نمی رسد
-
تنهایی!
جمعه 7 دی 1386 18:23
گاهی تنهایی آنقدر قیمتی است که در را نمی گشایم، حتی برای تو که سال ها منتظرت بودم
-
شب یلدا!
جمعه 30 آذر 1386 21:17
عجب رسمیست این یلدا گرفتن برای قصه گفتن برای جمع گشتن برای شعر خواندن شب یلدا شبی عاشق نواز است شب پیوند پاییز و زمستان شب یلدای امسال , نمی دانم ولی احساس , خوش نیست انار سرخ از مردم گرفتند حرارت را ز کرسی ها ربودند کتاب شعر را آتش کشیدند ز عشق عاشقان معنا زدودند خدا وندا چه قانونیست اینجا؟ (پالبرز) شب یلدات مبارک...
-
تماشا!
پنجشنبه 1 آذر 1386 17:02
گفته بودی که چرا محو تماشای منی؟ آنچنان مات که یکدم مژه بر هم نزنی مژه بر هم نزنم تا ز دستم نرود ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدنی...
-
شیشه!
چهارشنبه 2 آبان 1386 20:28
شیشه ای می شکند ... یک نفر می پرسد...چرا شیشه شکست؟ مادری می گوید...شاید این رفع بلاست یک نفر زمزمه کرد...باد سرد وحشی مثل یک کودک شیطان آمد، شیشه ی پنجره را زود شکست. کاش امشب که دلم مثل آن شیشه ی مغرورشکست، عابری خنده کنان می آمد.. تکه ای از آن را بر می داشت... مرحمی بر دل تنگم می شد... اما امشب دیدم... هیچ کس هیچ...
-
صادقانه!
چهارشنبه 11 مهر 1386 14:08
چهار دانشجو که به خودشان اعتماد کامل داشتند، یک هفته قبل از امتحان پایان ترم به مسافرت رفتند و با دوستان خود در شهر دیگر حسابی به خوشگذرانی پرداختند. اما وقتی به شهر خود برگشتند متوجه شدند که در مورد تاریخ امتحان اشتباه کرده اند و به جای سه شنبه، امتحان دوشنبه صبح بوده است. بنابراین تصمیم گرفتند استاد خود را پیدا کنند...
-
ایمان!
جمعه 6 مهر 1386 10:29
روزی روزگاری، اهالی یک دهکده تصمیم گرفتند تا برای نزول باران دعا کنند. در روز موعود، همه مردم برای مراسم دعا در محلی جمع شدند و تنها یک پسر بچه با خودش چتر آورده بود و این یعنی: ایمان
-
تبسم!
سهشنبه 3 مهر 1386 18:55
ما را به جرم شیشه بودن شکستن........ چون به روی سنگ تبسم کردیم!
-
غریب!
پنجشنبه 15 شهریور 1386 21:29
غربت را نباید در الفبای شهر غروب جستجو کرد! همین که عزیزت نگاهش را به دیگری فروخت غریبی !
-
!!!
پنجشنبه 4 مرداد 1386 19:40
یه فیلسوف میگه : قدرت عشق در غیبت آن است کاری که من هرگز نکردم .
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 4 مرداد 1386 19:22
عشق از ژرفای خود آگاه نمی شود جز در لحظه ی جدایی . جبران خلیل جبران
-
جوانی!
پنجشنبه 31 خرداد 1386 21:10
بزرگی را گفتم زندگی چند بخش است ؟ گفت دو بخش : کودکی و پیری...... گفتم پس جوانی چه شد؟؟ ... گفت: با عشق ساخت ، با بی وفایی سوخت ، با جدایی مرد
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 25 خرداد 1386 11:31
حکایت جالبیست که فراموش شدگان فراموش کنندگان را هرگز فراموش نمی کنند
-
حقیقت!
شنبه 22 اردیبهشت 1386 18:59
اگر کسی می گوید که برای تو می میرد دروغ میگوید!!! حقیقت را کسی میگوید که برای تو زندگی می کند.
-
سیب
جمعه 21 اردیبهشت 1386 13:18
اگر قادر نیستی خود را بالا ببری همانند سیب باش تا با افتادنت اندیشه ای را بالا ببری... استاد علی شریعتی
-
دوستان!
پنجشنبه 20 اردیبهشت 1386 15:13
بیشتر بدبختی های ما قابل تحمل تر از تفسیرهایی است که دوستانمان درباره آنها می کنند .
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 18 اردیبهشت 1386 12:44
از گابریل گارسیا مارکز می پرسند :اگه بخوای یه کتاب صد صفحه ای در مورد امید بنویسی، چی می نویسی؟ می گه 99 صفحه رو خالی می ذارم. صفحه ی آخر سطر آخر می نویسم امید آخرین چیزی است که می میرد
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 14 اردیبهشت 1386 11:40
مرد و زن هر دو یک تن خواهند شد٬بنابراین بعد از آن٬ دو نیستند بلکه یک تن هستند٬پس آنچه را خدا پیوست٬انسان جدا نسازد عیسی مسیح
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 7 اردیبهشت 1386 21:42
نمی توانم فرمول موفقیت را به شما بدهم! اما میتوانم فرمول شکست را برایتان بنویسم: بکوشید همه را راضی کنید
-
*:!
چهارشنبه 29 فروردین 1386 23:24
اگه تو دنیا هیچی هیچی نداشته باشی سه چیز همیشه مال تو هست : خدای مهربون .فکرای قشنگ .قلب کوچیک من
-
خدا!
جمعه 17 فروردین 1386 10:10
میدونی وقتی خدا داشت بدرقه ات می کرد بهت چی گفت ؟ جایی که میری مردمی داره که می شکننت نکنه غصه بخوری من همه جا باهاتم . تو تنها نیستی . توکوله بارت عشق میزارم که بگذری، قلب میزارم که جا بدی، اشک میدم که همراهیت کنه، ومرگ که بدونی برمیگردی پیشم ...
-
بدون شرح!!!
شنبه 26 اسفند 1385 19:23
مهربانی را وقتی دیدم که کودکی می خواست آب شور دریا را با آبنبات کوچکش شیرین کند. زندگی قصه مرد یخ فروشی است که از او پرسیدند : فروختی ؟ گفت : نخریدند تمام شد.
-
!!
پنجشنبه 24 اسفند 1385 13:44
تا عاقلان راهی برای خندیدن بیابند دیوانگان هزار بار خندیده اند !
-
چقدر عجیبه!!!
شنبه 19 اسفند 1385 11:45
چقدر عجیبه : تا وقتی مریض نباشی کسی برات گل نمیاره تا فریاد نزنی کسی به سویت باز نمیگرده تا گریه نکنی کسی نوازشت نمیکنه تا قصد رفتن نکنی کسی به دیدنت نمیاد و تا وقتی که نمیری کسی تو رو نمیبخشه
-
کوچه های بی کسی!
جمعه 11 اسفند 1385 20:33
مانده ام در کوچه های بی کسی سنگ قبرم را نمیسازد کسی مردم و خاکسترم را باد برد بهترین یارم مرا از یاد برد
-
جهان سوم!
دوشنبه 2 بهمن 1385 16:52
روزی در آخر ساعت درس یک دانشجوی دوره دکترای نروژی ، سوالی مطرح کرد: استاد،شما که از جهان سوم می آیید،جهان سوم کجاست ؟؟ فقط چند دقیقه به آخر کلاس مانده بود.من در جواب مطلبی را فی البداهه گفتم که روز به روز بیشتر به آن اعتقاد پیدا می کنم.به آن دانشجو گفتم: جهان سوم جایی است که هر کس بخواهد مملکتش را آباد کند،خانه اش...
-
...
سهشنبه 26 دی 1385 15:13
نیاسایید، زندگی در گذر است. بروید و دلیری کنید، پیش از آنکه بمیرید، چیزی نیرومند و متعالی از خود بجای گذارید تا بر زمان غالب شوید. "گوته"
-
پند!
جمعه 22 دی 1385 00:17
هیچ موقع چشمانت را برای کسی که مفهوم نگاهت را نمی داند گریان نکن این در مورد من خیلی صادقه
-
صبر!
جمعه 22 دی 1385 00:12
رنگین کمان پاداش کسانی است که تا آخرین لحظه در زیر باران می مانند .